ویروس تاشاچی

ویروسی درهمین نزدیکی

ویروس تاشاچی

ویروسی درهمین نزدیکی

فلب شکسته

تا به حال دیدید که 2 نفر عاشق هم باشند و بعدش هم دختر رو بدن بره.

بعدش هم به این فکر نمی کنند که این دختر فکرش جای دیگه ای هستش.

بعدش میگن که اگه اون پسر دوستش داشت تا به حالا چرا نیومد.

خوب آدم تمیز شاید کار داشته یا داشته برای دختر خونه درست می کرده.بعدشم یک روز شوهرش متوجه میشه،حالا خربیار و باقالی بار کن.آخه وقتی که دختر یکی دیگرو دوست داره چه طوری میتونه با یه کی دیگه زندگی کنه؟

چرا یکم فکر نمی کنید و همین جوری دختر تون رو میدید بره؟

الان من یکی رو سراغ دارم که همین طوری شده،شوهر طرف فهمیده،بعدش گرفته دختر رو زده گفته باید پسر رو ببینم.

نکنید،این کار هارو نکنید،اگر دیدید متذکر بشید که دیگه همچین اتفاق هایی نیفته.

به امید رسیدن کبوتر های عاشق به هم

با هم نه با من

ما باید همه با هم باشیم تا از شر ویروس تاشاچی راحت بشیم.

بعضی ها فکر میکنن که مبارزه با ویروس تاشاچی یعنی که بیان توی این وب و بعدش با خودشون بگن این یارو راست میگه بعد هم دوقتی از اینترنت میرن بیرون خودشون تاشاچی میشن.

آخه چرا؟چرا؟چرا؟

آدم خوب،دوست عزیز،گلم،سنبلم،نبای فقط بیای بخونی که،باید توی زندگیت هم این هارو اجراکنی.

من این وب رو درست کردم تا توبفهمی،دیگه این کار هارو تکرار نکنی.

یکم بیشتر به کار هایی که توی روز می کنی دقت کن.

یکم مهربون باش.

یکم درست صحبت کن.

از همین حالا شروع کن.

به امید درست کردن خودم و خودت

رسیدن به ایستگاه اول

fi hd

باسلام به همه ی دوست های با معرفت و با مرام.

چند روزی بود که سرم خیلی شلوغ بود و وقت نکردم که پست جدید بدم،ولی عوضش با خبر های داغ و خوبی اومدم.

باید به اطلاع برسونم که ما وفق شدیم با تلاش های زیادی که انجام دادیم،تاشاچی رو کمی به راه راست بکشونیم.

چند روزی بود که متوجه شده بودم که محمد جواد تشیعی ته دلش ........ داره فریاد میزنه،اما هیچ چیزی نمی گفت،تا اینکه من رو تنها گیر اورد و گفت دلیل مبارزه ما با اون چیه و من هم بهش گفتم.

امروز هم چند بار با من حرف زد ولی من محلش ندادم.

این ها نشونه های زخوبی هستش.اگر ما کل گروه تاشاچی رو به راه راست بکشونیم به ایستگاه اول موفقیت می رسیم.

اما شما هم باید با کسایی که می شناسین مبارزه کنین تا یه قدمی در بالابردن فرهنگ و سطح دوستی کشور و جهانمون برداریم.

به امید رسیدن به ایستگاه اول

موفقیت بزرگ

روزی پر از اتفاق های خوش حال کننده و شاد کننده و پر از موفقیت های بزرگ.

شنبه،این روزی بود که گروه ما در کلاس موفقیت های بزرگی کسب کرد وتوانست با کشیدن یکی از اعضای گروه تاشاچی به سمت خودش و درست کردا افکارش درس خوبی به تاشا و گروه تاشاچی بده.

موفقیت بعدی مربوط به شناسی روابط سرد بین خود گروه تاشاچی هستش.

من و گروهم امروز متوجه برخی از روابط سرد و نا امید کننده گروه تاشاچی شدیم.

ما متوجه شدیم که این گروه نه تنها با کلاس،بلکه با خودشون هم مشکل دارن.

من نمی دونم که این گروه هدفشون چی هستش و واقعا چرا اینجوری می کنن.شما فهمیدین به ما یه خبری بدین.

راستی فکر کنم فردا روز جذابی باشه و براتون خبر های خوبی بیارم.

به امید رسیدن به اوج نقطه دوستی.

آقای خوش بین

چه قدر بده که آدم فکر کنه بعضی ها خوبن و درست بشو هستن،ولی در اصل هیچ تغیری نکنن.

این حکایت دوست خوش بین من امیرحسین وکیلی هستش که از همون اول فکر می کرد که جواد تاشاچی و گروه تاشاچی درست بشو هستن و تا به حالا هم تلاش می کرده که کلاس رو باز هم مثل اول سال کنار هم بشونه.اما من و گروهمون نمی تونیم قبول کنیم که پیش آدم هایی بشینیم که بویی از مرام و معرفت نبردن و فقط سنگ خودشون با چند نفر دیگه رو به سینه هاشون می زنن.

آقای امیر حسین؛چرا دوست داری کلاس رو با آدم های ............یکی کنی؟

ما مگه بدمون میاد که کلاس یکی باشه؟نه،ولی به شرطی که آدم های درستی باشن.

گروه تاشاچی ارزش هیچ تلاشی به جز مقابله رو نداره.

به امید آگاه کدرن آدم های خوش بین